این طرف مشتی صدف ، آنجا کمی گل ریخته است 

موج ، ماهی های عاشق را به ساحل ریخته 

بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره ای است 

بعد از این در جام دریا ، ماه کامل ریخته است 

مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است 

زندگی در کام ما مرگ هلاهل ریخته 

هر چه دام افکندم ، آهوها گریزان تر شدند 

حال ، صدها دام دیگر در مقابل ریخته 

هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست 

هر کجا پا می گذارم دامنی دل ریخته 

عارفی از نیمه راه تحیر بازگشت 

گفت : خون عاشقان منزل به منزل ریخته


دسته ها : شعر - عرفان
1388/3/9 2:18
X